1 . یک چشم کسی به چیزی بودن
[عبارت]

have an eye on

/hæv ən aɪ ɑn/

1 یک چشم کسی به چیزی بودن نیم نگاهی به چیزی انداختن

  • 1.During his talk, most of the delegates had one eye on the clock.
    1. در طول سخنرانی او، بیشتر همراهان یک چشمشان به ساعت بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان