خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرمربی
[اسم]
head couch
/hˈɛd kˈaʊtʃ/
قابل شمارش
1
سرمربی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرمربی
مترادف و متضاد
manager
تصاویر
کلمات نزدیک
head chef
head above water
head
he/she is not my type
he's wise.
head gasket
head hunting
head in the right direction
head in the wrong direction
head of state
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان