خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درماندگی
[اسم]
helplessness
/ˈhɛlplɪsnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درماندگی
بیچارگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیچارگی
عجز
1.Doing something for others can stem feelings of helplessness.
1. کاری برای دیگران انجام دادن میتواند مانع بروز احساس درماندگی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
helplessly
helpless
helping
helpfulness
helpfully
helpline
helter-skelter
hem
hematic
hematologist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان