خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سکسکه
2 . سکسکه کردن
[اسم]
hiccup
/ˈhɪk.ʌp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سکسکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سکسکه
1.I've got the hiccups.
1. سکسکه گرفتم.
[فعل]
to hiccup
/ˈhɪk.ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: hiccuped]
[گذشته: hiccuped]
[گذشته کامل: hiccuped]
صرف فعل
2
سکسکه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سکسکه کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
hibiscus
hibernation
hibernate
hiatus
hi-tech
hick
hickory
hicks
hidden
hidden agenda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان