خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیادهگردی کردن (طولانی)
2 . پیادهگردی
3 . افزایش ناگهانی
[فعل]
to hike
/haɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: hiked]
[گذشته: hiked]
[گذشته کامل: hiked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیادهگردی کردن (طولانی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهروی کردن
1.They went hiking in the Blue Ridge Mountains.
1. آنها برای پیادهگردی کردن به کوهستان [رشته کوههای] «بلو ریج» رفتند.
2.We plan to hike tomorrow morning.
2. قصد داریم فردا صبح پیادهگردی کنیم.
[اسم]
hike
/haɪk/
قابل شمارش
2
پیادهگردی
پیادهروی طولانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهروی طولانی
a five-mile hike
یک پیادهگردی 5 مایلی
3
افزایش ناگهانی
informal
a tax hike
افزایش ناگهانی مالیات
تصاویر
کلمات نزدیک
hijacking
hijacker
hijack
hijab
highway robbery
hiker
hiking
hiking boot
hiking shoes
hiking trail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان