خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیادهگردی
[اسم]
hiking
/ˈhɑɪkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیادهگردی
(پیادهروی طولانی در خارج از شهر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیادهروی طولانی
مترادف و متضاد
trekking
walking
to go hiking
به پیادهگردی رفتن
We're going hiking in the mountains this weekend.
ما این آخر هفته به پیادهگردی خواهیم رفت.
a pair of hiking boots
یک جفت پوتین (مخصوص) پیادهگردی
تصاویر
کلمات نزدیک
hiker
hike
hijacking
hijacker
hijack
hiking boot
hiking shoes
hiking trail
hilarious
hilarity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان