خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعلل کردن
[فعل]
to hold out for
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تعلل کردن
به تاخیر انداختن
تصاویر
کلمات نزدیک
hold out
hold one's tongue
hold one's horses
hold one's head high
hold one's breath
hold over
hold somebody responsible for
hold someone in high regard
hold the clutch down and put the car in reverse gear.
hold the road
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان