خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روی یک پا پریدن
2 . سوار شدن (وسایل نقلیه)
3 . پریدن
4 . پرش
[فعل]
to hop
/hɑp/
فعل ناگذر
[گذشته: hopped]
[گذشته: hopped]
[گذشته کامل: hopped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
روی یک پا پریدن
لیلی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لیلی کردن
1.He hopped along beside her.
1. او کنار او، روی یک پا پرید.
2.Kids were hopping over puddles.
2. بچهها داشتند از روی چالههای آب لیلی میکردند.
2
سوار شدن (وسایل نقلیه)
1.Hop in! I’ll give you a ride downtown.
1. سوار شو! تا مرکز شهر میرسانمت.
2.I hopped on the next bus.
2. سوار اتوبوس بعدی شدم.
3
پریدن
جهیدن
1.The frog hopped onto the stone.
1. (آن) قورباغه، روی سنگ پرید.
[اسم]
hop
/hɑp/
قابل شمارش
4
پرش
جهش
1.a short jump
1. پرشی کوتاه
تصاویر
کلمات نزدیک
hoover
hooter
hoot
hooray!
hooray
hop in
hop up
hope
hope you enjoy your stay in tehran.
hoped-for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان