خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زوزه کشیدن
2 . ضجه زدن
3 . بلندبلند خندیدن
4 . زوزه
[فعل]
to howl
/haʊl/
فعل ناگذر
[گذشته: howled]
[گذشته: howled]
[گذشته کامل: howled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
زوزه کشیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زوزه کشیدن
1.The dogs howled all night.
1. آن سگها، تمام شب زوزه کشیدند.
2.The wind howled around the house.
2. باد، در [اطراف] خانه، زوزه میکشید.
2
ضجه زدن
فریاد زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضجه زدن
to howl in pain
از درد ضجه زدن
3
بلندبلند خندیدن
با صدای بلند حرف زدن
1.We howled with laughter.
1. ما بلندبلند خندیدیم.
[اسم]
howl
/haʊl/
قابل شمارش
4
زوزه
فریاد، ضجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زوزه
ضجه
عربده
1.a howl of anguish
1. ضجهای از غم و اندوه
2.He let out a howl of anger.
2. او از خشم، فریاد کشید.
3.the howl of a wolf
3. زوزه یک گرگ
تصاویر
کلمات نزدیک
however
howell
howard
how would you like your steak?
how tall are you?
howzat
hp
hq
hr
hrs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان