خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صد
[عدد]
hundred
/ˈhʌn.drəd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صد
عدد 100
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صد
1.That dress costs hundreds of dollars.
1. آن پیراهن صدها دلار قیمت دارد.
2.We've driven one hundred miles in the last two hours.
2. ما در دو ساعت گذشته یک صد مایل رانندگی کردهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hunched
hunchbacked
hunchback
hunch
humus
hundredth
hundredweight
hung
hung jury
hung up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان