خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوسته
[اسم]
husk
/hʌsk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوسته
غلاف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قشر
1.Brown rice has not had the husks removed.
1. برنج قهوهای پوستهاش جدا نشده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hushed
hush-hush
hush money
hush
husbandry
husky
hussy
hustings
hustle
hustle and bustle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان