خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبدرمانی
[اسم]
hydrotherapy
/hˈaɪdɹoʊθˌɛɹəpi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آبدرمانی
هیدروتراپی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبدرمانی
مترادف و متضاد
hydropathy
تصاویر
کلمات نزدیک
drainage basin
water fountain
brewing
draught beer
water tariff
mole cricket
hydrophile
hydrophilic
quenching
tempered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان