خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوع
[اسم]
ilk
/ɪlk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوع
جور، گونه، قسم
مترادف و متضاد
kind
sort
1.I can't stand him, or any others of that ilk.
1. من نمی توانم او را یا هر کس دیگر از همان نوع را تحمل کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
ikea
ii
iguana
ignore someone's advice
ignore
ill
ill health
ill will
ill-advised
ill-conceived
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان