خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نادرست
[قید]
improperly
/ɪmˈprɑpərli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نادرست
غلط، نامناسب
مترادف و متضاد
inappropriately
appropriately
properly
1.The disappointing outcome was a result of an improperly prepared petri dish.
1. نتیجه ی ناامید کننده به دلیل آماده کردن نادرست ظرف آزمایشگاهی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
improper
impromptu
improbable
imprisonment
imprisoned
impropriety
improve
improve on
improved
improvement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان