خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نان توی روغن بودن
[عبارت]
in the chips
/ɪn ðə ʧɪps/
1
نان توی روغن بودن
مترادف و متضاد
into the chips
wealthy
1.John is a stock trader, and most of the time he is in the chips.
1. "جان" دلال سهام است و بیشتر اوقات نانش در روغن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the case of
in the blink of an eye
in the black
in the afternoon
in the act of
in the cold light of day
in the distant future
in the doghouse
in the driving seat
in the east, iran borders afghanistan and pakistan.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان