خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در درازمدت
[عبارت]
in the long run
/ɪn ðə lɔŋ rʌn/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در درازمدت
در گذر زمان
مترادف و متضاد
in the final result
ultimately
1.In the long term, our efforts will pay off.
1. در گذر زمان، تلاشهایمان جواب خواهد داد.
2.The company has been losing money recently, but in the long run they will do very well.
2. شرکت اخیراً پول زیادی از دست دادهاست، اما در درازمدت عملکرد خوبی خواهد داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the living room there's a beautiful sofa on the right.
in the light of
in the last analysis
in the large bedroom there's a walk-in closet.
in the hole
in the long term
in the margin
in the meantime
in the middle
in the morning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان