خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در مجموع
[عبارت]
in total
/ɪn ˈtoʊtəl/
1
در مجموع
سر جمع، در کل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جمعا
مجموعا
1.I have 200 bucks in total.
1. در مجموع 200 دلار (پول) دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
in time
in this day and age
in theory
in the zone
in the works
in transition
in tray
in tune
in turn
in two
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان