خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تناوب
[اسم]
incidence
/ˈɪnsədəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تناوب
انتشار، وقوع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وقوع
1.The incidence of something refers to how frequently it occurs.
1. تناوب چیزی اشاره دارد به میزان تکرار وقوع آن چیز.
تصاویر
کلمات نزدیک
inchoate
inch
incestuous
incest
incessantly
incident
incident room
incidental
incidental music
incidentally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان