خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناسازگاری
[اسم]
incompatibility
/ˌɪnkəmˌpætəˈbɪləti/
قابل شمارش
[جمع: incompatibilities]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناسازگاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناسازگاری
مترادف و متضاد
lack of harmony
compatibility
1.Cultural incompatibilities still abound between the two nations.
1. ناسازگاریهای فرهنگی هنوز بین دو ملت وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
incomparable
incommunicado
incomings
incoming mail
incoming call
incompatible
incompetence
incompetent
incompetently
incomplete
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان