1 . نامحسوس
[صفت]

inconspicuous

/ɪŋˈkɑnspɪkwəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inconspicuous] [حالت عالی: most inconspicuous]

1 نامحسوس نامعلوم، نامریی

مترادف و متضاد conspicuous
  • 1.Isabel tried to remain as inconspicuous as possible.
    1. «ایزابل» تلاش کرد تا آن جایی که امکان داشت، نامحسوس بماند.
تصاویر
  •  تصویر inconspicuous - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان