خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نشانه
[اسم]
indication
/ˌɪndəˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشانه
اشاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشاره
اماره
دلالت
نمود
نشانه
نشان
علامت
قرینه
مترادف و متضاد
sign
1.He gave no indication that he was angry.
1. او هیچ نشانهای از عصبانیت (از خود) نشان نداد.
تصاویر
کلمات نزدیک
indicate
indiana
indian summer
indian subcontinent
indian ocean
indicative
indicator
indicator panel
indict
indictable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان