[صفت]

indicative

/ɪnˈdɪkətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more indicative] [حالت عالی: most indicative]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نشانگر گواه، دال بر

معادل ها در دیکشنری فارسی: حاکی دال نشانگر
formal
  • 1.This behavior is indicative of her whole attitude.
    1. این رفتار نشانگر کل دیدگاه او است.

2 خبری (دستور زبان) اخباری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اخباری
specialized
an indicative verb
یک فعل اخباری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان