خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضروری
[صفت]
indispensable
/ˌɪndɪˈspɛnsəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more indispensable]
[حالت عالی: most indispensable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضروری
لاینفک، حتمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واجب
مترادف و متضاد
essential
dispensable
1.His long experience at the United Nations makes him indispensable to the talks.
1. تجربه ی طولانی او در سازمان ملل او را تبدیل به عضوی لاینفک در گفتگوها کرده است.
2.This book is an indispensable resource for researchers.
2. این کتاب منبعی ضروری برای محققین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
indiscriminate
indiscretion
indiscreet
indiscernibly
indirectly
indisposed
indisposition
indisputable
indistinct
indistinguishable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان