1 . صنعتی کردن 2 . صنعتی شدن
[فعل]

to industrialize

/ɪnˈdʌstriəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: industrialized] [گذشته: industrialized] [گذشته کامل: industrialized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صنعتی کردن

Nasser’s efforts to modernize Egypt and industrialize its economy
تلاش‌های عبدالناصر برای مدرن کردن مصر و صنعتی کردن اقتصادش

2 صنعتی شدن

  • 1.The southern part of the country was slow to industrialize.
    1. بخش جنوبی کشور در (روند) صنعتی شدن آهسته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان