Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختکوش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
industrious
/ɪnˈdʌstriəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more industrious]
[حالت عالی: most industrious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختکوش
با پشتکار، کوشا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ساعی
1.an industrious worker
1. یک کارگر سختکوش
2.She's extremely competent and industrious.
2. او شدیدا توانا و با پشتکار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
industrially
industrialized
industrialize
industrialization
industrialist
industry
inebriated
inebriating
inebriation
inedible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان