خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وارد آوردن (تلفات)
[فعل]
to inflict
/ɪnflˈɪkt/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
وارد آوردن (تلفات)
(ضربه و ...) زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خسارت وارد کردن
وارد آوردن
تصاویر
کلمات نزدیک
inflexible
inflexibility
inflection
inflected
inflationary
inflorescence
inflow
influence
influential
influenza
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان