[صفت]

influential

/ˌɪnfluˈɛnʧəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more influential] [حالت عالی: most influential]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرنفوذ موثر، تاثیرگذار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بانفوذ ذی‌نفوذ متنفذ
  • 1.Her father’s very influential.
    1. پدرش بسیار پرنفوذ [قدرتمند] است.
  • 2.John Lennon was a very influential person in music.
    2. «جان لنون»، فرد بسیار موثری [تاثیرگذاری] در موسیقی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان