خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخبر
[اسم]
informant
/ɪnˈfɔrmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخبر
خبرچین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مخبر
تصاویر
کلمات نزدیک
informally
informality
informal
inform
infomercial
information
information center
information desk
information overload
information processing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان