خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گوش داخلی
[اسم]
inner ear
/ˌɪnər ˈɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گوش داخلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گوش داخلی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
inner city
innards
inlay
inland
inkiness
innocent
innocently
innominate bone
innovative
innumerable
کلمات نزدیک
inner city
inner circle
inner
innate
innards
inner tube
inner-city
inner-city area
innermost
inning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان