خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینش
[اسم]
insight
/ˈɪnsaɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بینش
فهم، بصیرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بصیرت
بینش
درایت
دید
وقوف
1.The book gives a fascinating insight into the world of art.
1. کتاب بینشی جالب درباره دنیای هنر ارائه میدهد.
2.This new research provides many insights into customer behavior.
2. تحقیق جدید فهم بیشتری درباره رفتار مشتری ارائه میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
insidious
insides
insider trading
insider dealing
insider
insightful
insignia
insignificance
insignificant
insincere
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان