خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درونشهری
[صفت]
intracity
/ˈɪntɹəsɪɾi/
قابل مقایسه
1
درونشهری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درونشهری
تصاویر
کلمات نزدیک
intoxication
intoxicating
intoxicated
intoxicant
intone
intractable
intragroup
intragroup conflict
intranet
intransigence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان