[صفت]

intoxicated

/ɪnˈtɑːksɪkeɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intoxicated] [حالت عالی: most intoxicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مست از خود بیخود شده، در حالت مستی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نشئه مست کیفور
  • 1.He was arrested for driving while intoxicated.
    1. او به خاطر رانندگی در حالت مستی دستگیر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان