[اسم]

intonation

/ɪntəˈneɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آهنگ (زبان‌شناسی) تکیه صدا

معادل ها در دیکشنری فارسی: لحن
  • 1.she spoke English with a German intonation.
    1. او با آهنگی آلمانی، انگلیسی صحبت می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان