1 . مهارناپذیر 2 . کله‌شق
[صفت]

intractable

/ɪnˈtræktəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intractable] [حالت عالی: most intractable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهارناپذیر غیرقابل‌کنترل

formal
مترادف و متضاد uncontrollable unmanageable manageable
intractable economic problems
مشکلات اقتصادی مهارناپذیر
the intractable conflict between the warring countries
ستیز غیرقابل‌کنترل بین کشورهای در حال جنگ

2 کله‌شق خشک

formal
مترادف و متضاد inflexible stubborn tractable
  • 1.There was no pleasing this intractable man.
    1. این مرد کله‌شق را نمی‌شد (هیچ جوره) راضی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان