خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیچیده
[صفت]
intricate
/ˈɪntrəkət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intricate]
[حالت عالی: most intricate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیچیده
پر جزئیات
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بغرنج
پیچیده
1.The intricate design of the vase made it a valuable piece for her collection.
1. طراحی پر جزئیات گلدان، آن را تبدیل به کالایی ارزشمند در مجموعه اش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
intricacy
intrepid
intravenous
intransitive
intransigent
intrigue
intrigued
intriguing
intrinsic
intrinsically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان