خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جابهجایی
[اسم]
inversion
/ɪnˈvɜːrʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جابهجایی
وارونگی، واژگونی، عکس، قلب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وارونگی هوا
وارونگی
قلب
1.an inversion of the truth
1. عکس حقیقت
2.the inversion of normal word order
2. جابهجایی ترتیب واژگانی معمولی
تصاویر
کلمات نزدیک
inverse
inverness
inventory
inventor
inventive
invert
invertebrate
inverted
inverted commas
inverted snobbery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان