[اسم]

inventory

/ˌɪnvənˈtɔri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فهرست (اموال، کالا و ...) موجودی انبار

معادل ها در دیکشنری فارسی: موجودی موجودی انبار
مترادف و متضاد list
  • 1.a complete inventory of all their belongings
    1. فهرست کامل دارایی‌های آن‌ها
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان