[فعل]

to inveigle

/ɪnˈviː.ɡəl/
فعل گذرا
[گذشته: inveigled] [گذشته: inveigled] [گذشته کامل: inveigled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اغوا کردن فریفتن

مترادف و متضاد beguile cajole persuade seduce
  • 1.he inveigled that women back to his room.
    1. او آن زن را در برگشت به اتاقش اغوا کرد (او آن زن را اغوا کرد تا به اتاقش بر گردد).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان