[فعل]

to inveigh

/ɪnˈveɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: inveighed] [گذشته: inveighed] [گذشته کامل: inveighed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به باد ناسزا گرفتن فحش دادن

مترادف و متضاد attack verbally
  • 1.There were politicians who inveighed against immigrants to get votes.
    1. سیاست‌مدارانی بودند که مهاجرین را به باد ناسزا می گرفتند که رای به دست بیاورند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان