Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . در جواب دعوت کسی، آن فرد را دعوت کردن
[فعل]
to invite back
/ɪnˈvaɪt bæk/
فعل گذرا
[گذشته: invited back]
[گذشته: invited back]
[گذشته کامل: invited back]
صرف فعل
1
در جواب دعوت کسی، آن فرد را دعوت کردن
1.After the movie, she invited me back for a drink.
1. بعد از سینما، او در جواب دعوت من، من را به نوشیدنی دعوت کرد.
2.They invited me back for supper.
2. آنها در جواب دعوت من، من را برای شام به خانهشان دعوت کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
invite around
invite along
hot up
get ass
hold against
invite in
invite out
invite up
what the fuck
jumble up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان