خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شوخی
[اسم]
jest
/ʤɛst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شوخی
مزاح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شوخی
مطایبه
مزه
مزاح
formal
old use
مترادف و متضاد
funny remark
joke
witticism
1.He laughed uproariously at his own jest.
1. او بلندبلند به شوخی خود خندید.
2.Though he spoke in jest, Mark was undoubtedly giving us a message.
2. اگرچه "مارک" به شوخی گفت اما بدون شک داشت پیامی به ما می رساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
jessie
jessica
jesse
jerusalem artichoke
jerusalem
jesuit
jesus
jesus christ
jet
jet black
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان