خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ملحق شدن
[فعل]
to join in
/ʤɔɪn ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: joined in]
[گذشته: joined in]
[گذشته کامل: joined in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ملحق شدن
پیوستن، شرکت کردن
1.I wish he would join in with the other children.
1. ای کاش او به بچههای دیگر ملحق میشد.
2.She listens but she never joins in.
2. او گوش میکند، اما هیچوقت [به مکالمه] نمیپیوندد.
تصاویر
کلمات نزدیک
join
johnston
johnson
johnny on the spot
johnny is their grandson and jean is their granddaughter.
join up
joined-up
joiner
joinery
joint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان