خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنه زدن
[فعل]
to jostle
/ˈdʒɑːsl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: jostled]
[گذشته: jostled]
[گذشته کامل: jostled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تنه زدن
هل دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنه زدن
مترادف و متضاد
shove
1.People were jostling, arguing and complaining.
1. مردم تنه می زدند، بحث می کردند و شکایت می کردند.
2.The president was jostled by angry demonstrators.
2. رئیس جمهور توسط معترضین خشمگین هل داده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
joss stick
joshua
josh
josephine
joseph
jot
jot down
jotter
jottings
joule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان