خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شاه
2 . سلطان
3 . کینگ (نام خانوادگی)
4 . شاه (ورقبازی و شطرنج)
[اسم]
king
/kɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاه
پادشاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پادشاه
خدیو
شاه
شه
ملک
مترادف و متضاد
crown
monarch
ruler
to be crowned king
شاه شدن [به عنوان شاه تاجگذاری شدن]
King Richard II
پادشاه ریچارد دوم
the kings and queens of England
شاهان و ملکههای انگلستان
2
سلطان
[شخص اول در یک عرصه هنری]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سلطان
king of something
سلطان چیزی
1. He's the new king of pop music.
1. او سلطان جدید موسیقی پاپ است.
2. The lion is the king of the jungle.
2. شیر سلطان جنگل است.
3
کینگ (نام خانوادگی)
(King)
4
شاه (ورقبازی و شطرنج)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاه
تصاویر
کلمات نزدیک
kinetic energy
kinetic art
kinetic
kinesthetic
kindred spirit
king kong
king lear
king of kings
king-size
kingdom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان