خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چراغ
[اسم]
lamp
/læmp/
قابل شمارش
1
چراغ
آباژور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چراغ
a table/an oil lamp
چراغ رومیزی [آباژور]/نفتی
تصاویر
کلمات نزدیک
laminated
laminate
lamented
lamentation
lamentably
lamp shade
lamplight
lampoon
lamppost
lamprey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان