خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدم خپل
[اسم]
lardass
/lˈɑːɹdæs/
قابل شمارش
1
آدم خپل
آدم چاق
culturally sensitive
informal
offensive
1.They hired some lardass to be a security guard.
1. یک آدم خپل را برای حراست [نگهبان بودن] استخدام کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kiss ass
kick-ass
look around for
kick ass
it will be ass
lose out
make it up to
match up
measure out
measure up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان