خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آسودن
[فعل]
to laze
/leɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: lazed]
[گذشته: lazed]
[گذشته کامل: lazed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آسودن
استراحت کردن، کار نکردن، وقت را به بطالت گذراندن
1.I've spent the afternoon just lazing around.
1. من بعدازظهرم را فقط به بطالت گذراندم.
2.We lazed by the pool all day.
2. ما تمام روز لب استخر استراحت کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
layette
layer cake
layer
lay up
lay out
lazily
laziness
lazy
lea
lead
کلمات نزدیک
layover
layout
layman
laying
layering
laze away
lazily
laziness
lazy
lazybones
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان