خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنبل
2 . آهسته
[صفت]
lazy
/ˈleɪ.zi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lazier]
[حالت عالی: laziest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تنبل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنبل
مترادف و متضاد
idle
indolent
sluggish
active
energetic
industrious
1.If you weren’t so lazy we could start fixing up the house.
1. اگر آنقدر تنبل نبودی، میتوانستیم تعمیر کردن خانه را شروع کنیم.
2.These kids are just too lazy to walk to school!
2. این بچهها خیلی برای پیاده به مدرسه رفتن تنبل هستند!
2
آهسته
رخوتانگیز
a lazy breeze
نسیمی آهسته
a lazy morning
صبحی رخوتانگیز
تصاویر
کلمات نزدیک
laziness
lazily
laze away
laze
layover
lazybones
lazy eye
lazy susan
lazyass
lb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان