خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند کردن (طول لباس و...)
2 . طولانی کردن
[فعل]
to lengthen
/ˈlɛŋθən/
فعل گذرا
[گذشته: lengthened]
[گذشته: lengthened]
[گذشته کامل: lengthened]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بلند کردن (طول لباس و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طولانی شدن
1.I need to lengthen this skirt.
1. باید این دامن را بلند کنم.
2
طولانی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طولانی کردن
1.There are plans to lengthen the school hour.
1. برنامههایی برای طولانی کردن ساعت مدرسه وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
length
lending
lender
lend someone a hand
lend one's ear
lengthways
lengthwise
lengthy
lengthy discussion
leniency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان