خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اهرم
2 . اهرم کردن
[اسم]
lever
/ˈlɛvər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اهرم
دسته، دیلم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اهرم
1.Pull this lever.
1. این اهرم را بکش.
[فعل]
to lever
/ˈlɛvər/
فعل گذرا
[گذشته: levered]
[گذشته: levered]
[گذشته کامل: levered]
صرف فعل
2
اهرم کردن
با اهرم بلند کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اهرم کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
level off
level crossing
level
levant garlic
leukocyte
levisticum officinale
levitate
lexicon
ley
li
کلمات نزدیک
level-headed
level with
level playing-field
level off
level crossing
leverage
leveraged buyout
levitate
levity
levy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان